سلام

یک ماه دیگر سپری شد و روزهای تلخ و شیرینش گذشت

نمیدانم از این سرعت همه جانبه گذر روز ها و ماه ها خوشحال باشم یا ناراحت!؟

در بهترین روزها و سال های عمرم هستم ولی به هرز ترین نوع ممکن زمان دارد سپری می شود لکن نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی!!

چند وقتی است درگیر داستان جدیدی شده ام! علاوه بر ازردگی روحی که مدت هاست مرا می رنجاند یکی از دوستانم به شدت اصرار دارد که من ازدواج کنم!!

ازدواج؟!!؟ من ؟!؟!

قطعا دلم نمی خواهد که به این موضوع فکر کنم و با تمام توانم سعی در منصرف کردنش داشتم اما هرچه سعی کردم موفق نشدم!!

کمی در تصمیمم مردد شدم! هی در باغ سبز نشان می دهد! و من مانده ام با کلی علامت سوال ذهنی و این موضوع به این مهمی!

حالا نمیدانم که باید همچین کاری بکنم یا نه!؟

خیلی شرایط سختی است واقعا!!

صرفا امیدم به خداست!



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها